کوچولوها |
گُنده است و او دارد وزن و هیکلی سنگین
خوش به حال گاوی که ذره ای نشد غمگین
یونجه می خورد هر روز غصه ای ندارد او
می رود به هر جایی بوده قلدُر و پُر رو
دائماً دُمَش را نیز می دهد تکان اما
خسته هم نمی گردد گاو گنده و زیبا
روز و شب، مگس ها را می پراند او با دُم
با صدای زنگوله لحظه ای نگردد گُم
اهل بازی و تفریح هست و بادُمش شاد است
از تمام غم ها نیز راحت است و آزاد است
بی خیال و دل گنده هست و بوده او نادان
داده حقو به او روزی مانده عقل ما حیران نظرات شما عزیزان: |
|